۱۱
دی
۱۳۹۱
A Day Like No Other
تا عباس بود، این بچه ها دلشون محکم بود… این صحنۀ قایم شدن دختر بچهها پشت پای یک مرد جلو چشممه… چند تا ازین دختر بچهها در خانوادۀ ما هست که تا خجالت میکشن یا میترسن پایی رو بغل میکنن و پشت پای مردی قایم میشن… اما چه میشه کرد در روزی که مردی باقی نمانده بود…
ایداد تو را میخواند |
---|
جوانان بنی هاشم کجایید… |
صداها |
سید مهدی مدرسی و … |
موسیقی پس زمینه |
نمیدانم!!! |
تنظیم سناریو20%
جستجوی صدا20%
صداسازی15%
مونتاژ نرمافزاری45%
|
Adobe Audition ، Eydad ، Podcast ، ای داد ، ایداد ، قرآن ، نوای دیجیتال ، میکس صوتی ، پادکست ، امام حسین ، سه ساله ، دختر امام حسین ، سید مهدی مدرسی ، Sayyed Mahdi Modarresi
خاطره اربعین نقطه رهایی از مردی است از جنس شهدا که علمدار پیاده روی کربلاست…
عبا را از تنش در آورده و آستین همتش را بالا زده بود مثل اسرا عازم کربلا می شد، سر و رویش خاکی بود و دائم چشمانش خیس بود، سید حلقه ای بود بین قافله کربلای ایران با اربعین حسینی ، کم کم در نگاه من تبدیل به مردی شده بود که تمام خاطرات دفاع مقدس را به دوش می کشید و چون عمه اش زینب با کوله باری از زیبایی جنگ عازم کربلا بود . . .
شده بود تجسم حقیقی «مارأیت الی جمیلا»
زیبا بود
سلام
خسته نباشید اجرتون با اقا
به من تازه کار یه سری بزنید ممنون میشم
با نظراتون کمکم کنید
یا علی
سلام
باز نمیشه که دادا
یا کریم اهل بیت
حسن شدی که غریبی همیشه ناب بماند….
تسلیت
التماس دعا
سلام
پیش تر توی خونه ی قبلی تون گوش داده بودم…
خدا حفظ شون (تون) کنه برای اسلام…
موفق باشید